۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

فال از حافظ

بعد از چند هفته دوری از وبلاگم تصمیم گرفتم دو باره به دنیای وبلاگ نویسی بر گردم
برای شروع چه چیز بهتر از اینکه تفالی به حافظ بزنیم:

به چشم کرده ام ابروی ماه سیمایی
خیال سبز خطی نقش بسته ام جایی
امید هست که منشور عشق بازی من
از آن کمانچه ابرو رسد به طغرایی
سرم زدست بشد چشم از انتظار بسوخت
در آرزوی سرو چشم مردم آرایی
مکدر است دل آتش به خرقه خواهم زد
بیا ببین که کرا می کند تماشایی
به روز واقعه تابوت ما زسرو کنید
که میرویم باغ بلند بالایی
زمام دل به کسی داده ام من درویش
که نیستش بکس از تاج و تخت پروایی
در آن مقام که خوبان زغمزه تیغ زدند
عجب مدار سری افتاده در پایی
مرا که از رخ او ماه در شبستان است
کجا بود به فروغ ستاره پروایی
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
که حیف باشد از او غیر او تمنایی

در ز شوق بر آرند ماهیان به نثار
اگر سفینه حافظ رسد به دریایی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر