۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

رنگ بی رنگی


راستش را بخواهی حیفم می آید وبلاگ نویسی را کنار بگذارم
این مدت هم واقعا دلم برایش تنگ شده بود
گفتم حالا که نمیتوانم هرچه دل تنگم می خواهد بنویسم  حالا که نمی شود خیلی رنگی نوشت چون بعضی رنگها بدجوری چشم بعضی ها را کور می کند پس حداقل به نوشتن روز و روزگار خودم بسنده کنم
اما حداقل بنویسم که نوشتم از سرم نیفتد
بلاخره ما هم دلمان به همین نوشتن ها خوشست چه کنیم
خلاصه این که این وبلاگ درست است که یک کمی رنگی است اما فعلا جنبه ی رنگی قضیه را می گذاریم یک گوشه و فعلا فقط از خودمان می نویسیم
می دانم لابد حالا می پرسی که این دل بی صاحاب را می خواهی چکار کنی، آن هم بی رنگ می کنی؟  
نه عزیزم این دل ما بدجوری رنگ گرفته و به این راحتی ها هم بی رنگ نمی شود
.............................................................................

پی نوشت1
نمی دانم چرا یکهو اینقدر بی ربط این وسط یاد آن سریال ملعون که سالها قبل از تلویزیون پخش می شد افتادم که آخرش می خواندند
... ریشه دارم، من درختی استوارم....

پی نوشت 2
گفت این دیگه آخرت خود سانسوری بود که؟
گفتم چه کنیم دیگه....
 .............................................................................
پی نوشت 3
دارم فکر می کنم که شاید از اینجا هم اسباب کشی کنم و بروم در جای دیگری لانه ای بسازم برای روز نوشته هایم...هنوز تصمیم نگرفته ام

۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

نوروز خجسته باد


به رسم هر سال سفره هفت سین را در این دنیای مجازی می چینم به امید سالی خوب و سبز برای تمام ایرانیان


۱۳۸۸ بهمن ۱۴, چهارشنبه

رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود....

اینبارهم بدون خشونت در کمال آرامش حضور سبز خود را نشان خواهیم داد
بیایید ثابت کنیم جنبش سبز جنبش صلح و اعتدال است. بیایید شعارهامان را با شعار های رهبران سبز جنبش هماهنگ کنیم
بیایید کتک بخوریم اما کتک نزنیم بیایید پاسخ خشونتشان را با سکوت بدهیم
هشیار باشیم که عده ای سعی دارند جنبش سبز را با خشونت و تندروی گره بزنند و به درستی دریافته اند که این تنها راه نابودی این جنبش عظیم است
بیاید به جای دویدن، آهسته اما پیوسته به سوی هدفمان حرکت کنیم